سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ققنوس دلم

صفحه ای دیگر از دلم را میگشایم

درونش خط صافی مینشانم

کنار خط صاف تا نخورده

کمی بذر اطلسی میفشانم

شبانگاهان بروی اطلسی ها

دردانه های چشم را میچکانم

بروزی که برویند و ببویم

صبوری را به قلبم میکشانم

صبوری کن،صبوری کن دل من

سپده دم شود حل مشکل من

نشاید ،باشد او در بر من

ولی این دلخوشی دارد دل من

که روزی اطلسی ها یم برویند

ز عطرش مست گردد سر کش من

بسان کودکان ،پر شور و لا قید

دوان گردم به کویت ،دلبر من

تمام دلخوشی ها یم تو بودی

که صد حیف نبودت شد غم من


ارسال شده در توسط sahar satvat