چه بزرگند انسانهایی که بی بال پرواز ، در اوج، باشکوه سایه بر زمین میگسترند.
جانشان را بر کف دست های مهربانشان نثار انسانیت میکنند.
در کنار ما ، در همین شهر بزرگ ،راد مردی میزیست با روحی از جنس آسمان و به بلندای شکوه باران
جنس تنش حریر بهشتی و دستهایش لطافت گلبرگ های شکوفه های سیب
آتش سوزان خنکی نسیم شد برایش،و مسیر بهشتش
عاشقانه زیست و چه عاشقانه رفت
قصه دخترکی شد که جان خویش را گرو جان او کرد
کنار عکس او همیشه سرخی شقایق
و در بلندای عروجش بالهای فرشتگان سایه افکنده اند
آواز چکاوک های دشت کربلا نثار روح بلندش
یادش همیشه در بین مردم زنده خواهد ماند
تقدیم به مرد آسمانی که با رفتش جانی بخشید
یادش گرامی