سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ققنوس دلم

من از کوره راه های خاطره به حریمت سرک میکشم

و در باغ رویایت بدنبال ردی از آشنای غریبه ، روزهایم را خط میکشم

من پروانه ای از دشت شقایق ها در جستجوی یک نشان از دوست

در سرزمینت پر میزنم

گمانم بود در این ورای زمین همدلی  همگام قدمهایم شود

گمانم بود در این وانفسای دنیا هنوز گرمی نفسی صورتم را جان بخشد

...........................

من شقایق کوچک دشت آرزو ها بی مهابا گلبرگهایم را فدای یک نگاه کردم

دریغ

که تنها جویبار گلبرگهایم را در آغوشش فشرد

اما میدانم

که هنوز در کوچه های معرفت کورسوی چراغی هست

میدانم گرد شمعدانی های حیاط دلم هنوز شاپرکی هست

صداقت کلامم

سخاوت دلم

گرمای نوشته هایم

به سرمای وجودت گرمی هدیه خواهد کرد

سیاهی نا امیدی را دوست ندارم

روشنی چشمانت را آرزو دارم

معرفت واژه ایم را میهمان باش

و به زلالی اشک باران، پذیرایش شو


ارسال شده در توسط sahar satvat