باز هم شب رسید و عیش ما بر پا شد
عیش با عشق آمد،لیک یار ما بر خواب شد
یار ما کو،سامان ما کو،این همه بر باد شد
سالها غم نامه خواندیم،غافل از این زمزمه
زندگی سوز دل است،عمر ما بر نار شد
کاش مکتب خانه را از سر کنیم در درس عشق
لیک یارا نی نگو این هم برفت و بر تار شد
کاش عشق همی بر بیستون میساختیم
یا چو مجنونم،بیابانم سرای سار شد
خواهم امشب در کنارت میگساری سر کنم
زان چه سود،عمری برفت و نوش ما فریاد شد
کو نسیمی که بیاید،عطر یارم آورد
یار ما ساغی ما بود و باده ام بر خاک شد
ساقیا امشب مرا حالی دگر ده زان سبوی سرخ فام
آن سبوبشکست و ناله هایم باز بر تار شد