سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ققنوس دلم

یادت هست کان شب رخ ماه در آسمان خودنمایی میکرد

بوم شب زمزمه اش، بی کسی را تداعی میکرد

یادت هست کان شب، شانه ات ، بغض گلویم تر شد

دستهایت گیسوان پریشان مرا در باد، همراهی میکرد

نغمه ی این دلک من همه از عشق تو بود

لیک ،چشمانت چه غریبانه نگاهم میکرد

من برایت از شور وجودم گفتم

با سکوت لب تو ،دل من شادمانی میکرد

لحظه های همه عمرم تکرارتو بود

غافل از این که دلت با دگری، مهربانی میکرد

گله ای از تو ندارم که چرا چونین کردی با من

از خود خویشتنم نالانم که چرا مهربانی میکرد

تو که سر مای وجودت ؛رخنه کرد در قلبم

باز هم من ندانستم و زمستان را بی وفایی میکرد

 

 

 

 


ارسال شده در توسط sahar satvat